سایه ی ماه



مســـــتانه

  • آن دم که مرا می زده بر خاک سپارید
    زیر کفنم خمره ای از باده گذارید
    آندم که مرا می زده بر خاک سپارید
    زیر کفنم خمره ای از باده گذارید
    تا در سفر دوزخ از این باده بنوشم
    تا در سفر دوزخ از این باده بنوشم
    بر خاک من از ساقه ی انگور بکارید
    بر خاک من از ساقه ی انگور بکارید
    آن لحظه که با دوزخیان کنم ملاقات
    یک خمره شراب ارغوان برم به سوغات
    هر قدر که در خاک ننوشیدم از این باده ی صافی
    بنشینم و با دوزخیان کنم تلافی
    جز ساغر و پیمانه و ساقی نشناسم
    بر پایه ی پیمانه و شادیست اساسم
    جز ساغر و پیمانه و ساقی نشناسم
    بر پایه ی پیمانه و شادیست اساسم
    گر همچو همای از عطش عشق بسوزم...از عطش عشق بسوزم
    از آتش دوزخ نهراسم ..نهراسم
    از آتش دوزخ نهراسم ..نهراسم
    آندم که مرا می زده بر خاک سپارید
    زیر کفنم خمره ای از باده گذارید
    آندم که مرا می زده بر خاک سپارید
    زیر کفنم خمره ای از باده گذارید
    تا در سفر دوزخ از این باده بنوشم
    تا در سفر دوزخ از این باده بنوشم
    بر خاک من از ساقه ی انگور بکارید
    بر خاک من از ساقه ی انگور بکارید....











    آن لحظه که با دوزخیان کنم ملاقات
    یک خمره شراب ارغوان برم به سوغات
    هر قدر که در خاک ننوشیدم از این باده ی صافی
    بنشینم و با دوزخیان کنم تلافی

دو شنبه 7 تير 1395برچسب:همای,متن,ترانه,عشق,زیبا,عاشقانه, |

 
پاییز فصل عشاق ... مبارک

اگر پاییز نبود

هیچ اتفاق شاعرانه ای نمی افتاد

نه موسیقی باد بود

نه سمفونی کلاغها

نه رقص برگ

و من

هیچ بهانه ای برای بوسیدن تو

در این شعر نداشتم



دو شنبه 20 مهر 1394برچسب:عشق,پاییز,هوای بارانی,دلتنگی,شعر,بوسه,عشاق,, |

 

 به بزرگمردی گفته شد: با زبانی دعا کن که با آن گناه نکردی ، تا دعایت مستجاب شود.

 بزرگمرد پرسید چگونه؟

به او گفته شد: به دیگران بگو برایت دعا کنند چون تو با زبان آنها گناه نکرده ای!

 

التماس دعا ...

 

جملات زیبا گیله مرد

دو شنبه 20 مهر 1394برچسب:دعا,عشق,خدا,زیباروی,, |

 
من و خالقم

الهی!

 

گر زارم در تو زاریدن خوش است

 

ور نازم به تو نازیدن خوش است.

 

الهی!شاد بدانم که بر درگاه تو می زارم

 

بر آن امیـــد آن که روزی در میـــدان فضل بتو نازم تو!من بپذیری و من با تو پردازم ـ

 

یک نظر در من نگری و دو گیتی به آب انـــدازم

 

 

 
لطفا این مطلب را کامل بخوانید ... فقط چند دقیقه ...

بدون ملاحظه ايام را می گذرانيم، خيلی کم می خنديم، خيلی تند رانندگی می کنيم، خيلی زود عصبانی می شويم، تا ديروقت بيدار می مانيم، خيلی خسته از خواب برمی خيزيم، خيلی کم مطالعه می کنيم، اغلب اوقات تلويزيون نگاه می کنيم و خيلی بندرت دعا می کنيم چندين برابر مايملک داريم اما ارزشهايمان کمتر شده است. خيلی زياد صحبت مي کنيم، به اندازه کافی دوست نمي داريم و خيلی زياد دروغ می گوييم زندگی ساختن را ياد گرفته ايم اما نه زندگی کردن را ؛ تنها به زندگی سالهای عمر را افزوده ايم و نه زندگی را به سالهای عمرمان ما ساختمانهای بلندتر داريم اما طبع کوتاه تر، بزرگراه های پهن تر اما ديدگاه های باريکتر بيشتر خرج می کنيم اما کمتر داريم، بيشتر می خريم اما کمتر لذت می بريم ما تا ماه رفته و برگشته ايم اما قادر نيستيم برای ملاقات همسايه جديدمان از يک سوی خيابان به آن سو برويم فضای بيرون را فتح کرده ايم اما فضا درون را نه، ما اتم را شکافته ايم اما تعصب خود را نه! بيشتر مي نويسيم اما کمتر ياد مي گيريم، بيشتر برنامه مي ريزيم اما کمتر به انجام مي رسانيم عجله کردن را آموخته ايم و نه صبر کردن، درآمدهای بالاتری داريم اما اصول اخلاقی پايين تر، کامپيوترهای بيشتری مي سازيم تا اطلاعات بيشتری نگهداری کنيم، تا رونوشت های بيشتری توليد کنيم، اما ارتباطات کمتری داريم. ما کميت بيشتر اما کيفيت کمتری داريم اکنون زمان غذاهای آماده اما دير هضم است، مردمی بلند قامت اما شخصيت های پست، سودهای کلان اما روابط سطحی فرصت بيشتر اما تفريح کمتر، تنوع غذای بيشتر اما تغذيه ناسالم تر؛ درآمد بيشتر اما طلاق بيشتر؛ منازل رويايی اما خانواده های از هم پاشيده بدين دليل است که پيشنهاد مي کنم از امروز شما هيچ چيز را برای موقعيتهای خاص نگذاريد، زيرا هر روز زندگی يک موقعيت خاص است در جستجوی دانش باشيد، بيشتر بخوانيد، در ايوان بنشينيد و منظره را تحسين کنيد بدون آنکه توجهی به نيازهايتان داشته باشيد زمان بيشتری را با خانواده و دوستانتان بگذرانيد، غذای مورد علاقه تان را بخوريد و جاهايی را که دوست داريد ببينيد زندگی فقط حفظ بقاء نيست، بلکه زنجيره ای ازلحظه های لذتبخش است از جام کريستال خود استفاده کنيد، بهترين عطرتان را برای روز مبادا نگه نداريد و هر لحظه که دوست داريد از آن استفاده کنيد عباراتی مانند "يکی از اين روزها" و "روزی" را از فرهنگ لغت خود خارج کنيد. بياييد نامهای را که قصد داشتيم "يکی از اين روزها" بنويسيم همين امروز بنويسيم بياييد به خانواده و دوستانمان بگوييم که چقدر آنها را دوست داريم. هيچ چيزی را که مي تواند به خنده و شادی شما بيفزايد به تاُخير نيندازيد هر روز، هر ساعت و هر دقيقه خاص است و شما نميدانيد که شايد آن مي تواند آخرين لحظه باشد بی تقصیر

 

جمعه 29 شهريور 1392برچسب:, |

 
بخاطر پدرم

زنگ در زده شد مدتی بعد بهار باز با همان لباسها و
کلاه ایمنی موتور به سر در چهار چوپ در ظاهر شد. آناهیتا بود. با دیدن بهار فریاد
زد باز می خوای با این لباس و موتور بریم بیرون؟ مگه دو بار پدرت به خاطر این کارات
تو کلانتری وثیقه نذاشته اینبار بگیرنت ولت نمی کنن.بهار با بی توجهی گفت: دختر تو
نگران نباش بیا سوار شو تا دوس پسرت محسن دق مرگ نشده. بهار با ناراحتی ادامه داد
فکر بابامم نکن. بابام بعد مرگ مادرم خیلی هوامو داره خودشم بدش نمیاد من از این
کارا بکنم عاشق این کارامه. آناهیتا با اکراه سوار ترک موتورشد و آنها به طرف پارک
ملت حرکت کردند.بهار پشت در ورودی پارک موتور را نگه داشت قفلش کرد کلاه ایمنی را
در آورد و روسری را با غرولند به سر کرد. آناهیتا گفت: نگیرنت دختر. بهار با اخم
گفت: اولاً دختر خودتی دوماٌ مادر نزائیده کسی منو بگیره اون دو بار هم بدشانسی
آوردم .اینُ گفت و با آناهیتا وارد پارک شد

 

 

(برای خواندن کل داستان به ادامه ی مطلب بروید)

بخاطره پدرم...


ادامه مطلب
 

وقتی رفتـــــــــی تا آخر برو..

 

 

وقتی مانـدی تا آخر بمان...

 

 

این تن خســـــــته است..

 

 

از نیـــــمه رفتن ها....

 

 

از نیـــــمه ماندن ها...!

 

 

 

 
واقعیت ..

...................................................................................................................................................

دختر: دوست دختر جدیدت خوشگله؟(از من خوشگل تره؟)


پسر: آره.(اما تو هنوز زیباترینی برام)


دختر: شنیدم دختر شوخ طبعیه..(درست اون چیزی که من نبودم)


پسر: آره همینطوره( اما در مقایسه با تو هیچی نیست)


دختر: خب امیدوارم شما باهم بمونید(اتفاقی که برای ما رخ نداد)


پسر: منم برای تو آرزوی خوشبختی دارم(چرا این پایان رابطه ما شد؟؟)


دختر: خب من دیگه باید برم( قبل از اینکه گریم بگیره)


پسر: آره منم همینطور(امیدوارم گریه نکنی)


دختر: خدافظ (دوستت دارم دلم برات تنگ میشه)


پسر: خدافظ (هیچ وقت عشقت از قلبم بیرون نمیره)

 ...........................................................................................................................

 
به جای تاكید روی كیفیت های منفی زن و مرد، چرا روی نقاط مثبت آنها تاكید نكنیم؟

بیایید ابتدا از خانم ها شروع كنیم

*خانم ها مهربان ، عاشق و دلسوزند.

*خانم ها وقتی خوشحالند گریه میكنند.

*خانم ها برای نشان دادن توجه و علاقه همیشه كارهای كوچكی انجام میدهند.

*خانم ها برای دستیابی به بهترین چیزها برای همسر و فرزندانشان دریغ نمی كنند.

*خانم ها قدرت این را دارند كه وقتی خیلی خسته هستند و نمی توانند روی پا بایستند ، لبخند بزنند.

*خانم ها می دانند چگونه یك وعده شام یا ناهار معمولی را به یك فرصت تبدیل كنند.

*خانم ها می دانند چگونه از پول خود بهترین استفاده را ببرند.

*خانم ها می دانند كه چگونه یك دوست بیمار را تیمار كنند.

*خانم ها شادی و خنده را به دنیا ارزانی می دارند.

*خانم ها می دانند چگونه ساعت های متوالی كودكان را سرگرم كنند.

*خانم ها صادق و وفادار هستند.

*خانم ها در زیر آن ظاهر نحیف ، اراده پولادین دارند.

*خانم ها برای یاری رساندن به دوست محتاجشان، همه كار انجام می دهند.

*خانم ها از بی عدالتی به آسانی به گریه می افتد.

*خانم ها می دانند چگونه به یك مرد احساس پادشاه بودن بدهند.

*خانم ها دنیا را مكانی شادتر برای زندگی می سازند.

و حالا نوبت آقایان هست

*آقایان برای حمل اشیاء سنگین و كشتن سوسك و عنكبوتها خوب هستند!!!!

 
عاشق این ترانه هسم ــــــ

نیمکته کناره فواره ی نور / یه بهونه واسه از تو گفتنه

جای خالیه تو گریه آوره / مرگ لحظه های شیرینه منه

یادته به روی اون نیمکته نور / از تو واژه ها غمو خط میزدیم

دست من به دور گردن تو بود / وقتی که تکیه به نیمکت میزدی

دورمون پرنده ها بودن و عشق / با نگاهه منو تو یکی شد

من میخواستم با تو پرواز کنمو / برسم به عاشقی اما نشد!

دورمون پرنده ها بودن و عشق / با نگاهه منو تو یکی شد

من میخواستم با تو پرواز کنمو / برسم به عاشقی اما نشد!

یه سبد خاطره داره یاده تو/ وقتی که تنها رو نیمکت میشینم

شکر رویا که هنوزم میتونم / توی رویا روی ماتو(ماه) ببینم

از خدا میخوام که عطر دلخوشی / هرجا باشی به مشامت برسه

ممنونم از شبه رویا که بازم / وقته دلتنگی به دادم میرسه

نیمکته کناره فواره ی نور / یه بهونه واسه از تو گفتنه

جای خالیه تو گریه آوره / مرگ لحظه های شیرینه منه

سه شنبه 15 مرداد 1392برچسب:نیمکت , سپیده , ترانه ,, |

 
بیوگرافی حسین پناهی

حسین پناهی در ۶ شهریور ۱۳۳۵ در روستای دژکوه از توابع شهر سوق از توابع شهرستان کهگیلویه در استان کهگیلویه وبویراحمد زاده شد. پس از

اتمام تحصیل در بهبهان به توصیه و خواست پدر برای تحصیل به مدرسهٔ آیت‌الله گلپایگانی رفت و بعد از پایان تحصیلات برای ارشاد و راهنمایی مردم به

محل زندگی‌اش بازگشت. چند ماهی در کسوت روحانیت به مردم خدمت کرد تا اینکه زنی برای پرسش مساله‌ای که برایش پیش آمده بود پیش

حسین رفت و از حسین پرسید که فضلهٔ موشی داخل روغن محلی که حاصل چند ماه زحمت و تلاشم بود افتاده‌است، آیا روغن نجس است؟ حسین

با وجود اینکه می‌دانست روغن نجس است(روغن محلی معمولاٌ در تابستان از حرارت دادن کره بدست می آید و در هوای آزاد و با توجه به گرم بودن

هوا در تابستان روغن همیشه به صورت مایع است) ، ولی این را هم می‌دانست که حاصل چند ماه تلاش این زن روستایی، خرج سه چهار ماه

خانواده‌اش را باید تامین کند، به زن گفت نه همان فضله و مقداری از اطراف آنرا در بیاورد و بریزد دور، روغن دیگر مشکلی ندارد. بعد از این اتفاق بود که

حسین علی رغم فشارهای اطرافیان، نتوانست تحمل کند که در کسوت روحانیت باقی بماند. این اقدام حسین به طرد وی از خانواده نیز منجر شد.

حسین به تهران آمد و در مدرسهٔ هنری آناهیتا چهار سال درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامه‌نویسی را گذراند. وی در تهران درگذشت.

نمایی از مقبره حسین پناهی درشهر سوق(کهگیلویه)

 

 

 

سه شنبه 15 مرداد 1392برچسب:حشین پناهی , بیوگرافی حسین پناهی,حسین,پناهی,, |

 
به خودت بیا !!!

بـــــــــــــاشه ...

مــــــــــــن بـــــــــــه تـــــــــــو نمــــــــــــــــیام ...

امـــــــــــــا تــــــــــــــــو بـــــــــــــه خـــــــــــــودت
بــــــــــــــیا.!.

 

 
متن اهنگ از محسن یگانه

هيشکي نميتونه بفهمه

هيشکي نميتونه بفهمه که دلم از چي گرفته
هيشکي نميتونه بفهمه که صدام از چي گرفته
هيشکي نميمونه تا بامن توي راهم همسفر شه
آخه ميترسه که با من با دلم دربه در شه

هيشکي نميدونه که چشمام چرا هميشه خيسه خيسه
چرا هيشکي حتي يه نامه واسه من ديگه نمينويسه
هيشکي نميدونه که قلبم تا حالا چند دفه شکسته
هيشکي نميدونه سر راه اون تا حالا چند دفه نشسته

آخه تو کلبه سوتو کور تاريک قلبم خورشيد که جا نميشه
ميدونم اگه تا لحظه مرگم بگردم دنبالش پيدا نميشه

 

دو شنبه 14 مرداد 1392برچسب:هيشکي نميتونه بفهمه , محسن یگانه , من و تو , دلم گرفته, قلب,, |

 
زیــبا برقـــص

شــــــــــــــــــــــاید این زندگــــی ؛
آن جشـــنی نباشد که
آرزویـــش را داشتــــی . . . . ،
ولـی حالا که به آن دعـــوت شدی ؛
تا می تــوانی
زیــبا برقـــص . . . . !!!

 
حاضر جواب

ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﻠﻒ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩﻭﻟﯽ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮ ﻣﯿﺰ ﺍﺳﺎﺗﯿﺪ ﻭ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﯿﺸﯿﻨﻪ ﻭﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ . ﺍﺳﺘﺎﺩ تا

ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ:ﮔﺎﻭﻫﺎ ﺑﺎ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺟﺎ ﻏﺬﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻥﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﻠﻪ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﻢ ﭘﺮﻭﺍﺯﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭ ﻣﯿﺮﻡ ﯾﻪ ﺟﺎ

ﺩﯾﮕﻪ ﻣﯿﺸﯿﻨﻢ ! ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﺪﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯼ ﺣﺎﺿﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺑﺰﻧﻪ ﺩﻫﻦ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﺭﻭ ﺳﺮﻭﯾﺲ ﮐﻨﻪ ! ﺳﺮ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻌﺪ

ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﺭﻗﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﺭﻭ ﺗﺼﺤﯿﺢ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺩﺭﺳﻮ ﭘﺎﺱ ﮐﻨﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺶ ﻣﯿﮕﻪ : ﯾﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻢ ﺍﮔﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺑﺪﯼ ﻧﻤﺮﻩ ﺗﻮ

ﻣﯿﺪﻡ.ﻭ ﺳﻮﺍﻝ ﺍﯾﻨﻪ : ﺗﻮ ﯾﻪ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﻮﻝ ﻭ ﺗﻮ ﯾﻪ ﮐﯿﺴﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺷﻌﻮﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﮐﺪﻭﻣﻮ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﺮ ﭘﻮﻝ ! ﺍﺳﺘﺎﺩ : ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺷﻌﻮﺭ ﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ

ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﭘﻮﻟﻪ!ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ: ﺑﻠﻪ ﺩﻗﯿﻘﺎ ! ﭼﻮﻥ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﭼﯿﺰﯾﻮ ﻭﺭﻣﯿﺪﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ ! ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﻧﺶ ﺑﻪ ﺟﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﭘﺎﯼ ﺑﺮﮔﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻪ " ﮔﺎﻭ

ﻭ ﺑﺮﮔﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ . ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﮔﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﺍﺯ ﮐﻼﺱ ﻣﯿﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ وﻟﯽ ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩﺵ ﻣﯿﮕﻪ : ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﭘﺎﯼ ﺑﺮﮔﻪ ﻣﻦ

ﺍﻣﻀﺎﺗﻮﻧﻮ ﺯﺩﯾﻦ ﻭﻟﯽ ﻧﻤﺮﻩ ﻣﻨﻮ ﯾﺎﺩﺗﻮﻥ ﺭﻓﺖ ﺑﻨﻮﯾﺴﯽ

 

 
I LOVE MY LOVE

I was lonely and scared I asked God for an angel and he sent me something even better he sent me you.

تنها و وحشت زده بودم

از خدا طلب فرشته ای کردم

و  برایم چیزی حتی بهتر از فرشته فرستاد

خدا برایم تو را فرستاد

  

I was lonely and scared I asked God for an angel and he sent me something even better he sent me you.

تنها و وحشت زده بودم

از خدا طلب فرشته ای کردم

و  برایم چیزی حتی بهتر از فرشته فرستاد

خدا برایم تو را فرستاد

 

Only The Open Heart recivers Love

Only The Open Mind Recivers Wisdou

Only The Open Hand Recivers Gift

And Oly The Cute Ones Recivere Massages From Me . . .

فقط اونائی که قلب بزرگی دارن عشق رو دریافت میکنند

فقط اونائی که روشن فکر هستند ، عقل و خرد رو دریافت میکنند

فقط اونائی که دست و دل بازند هدیه رو دریافت میکنند

و اونی که با مزه هست این پیغام من رو دریافت میکنه . . . !



Time will make you forget me but time will make me love you more than before.

زمان باعث می شود من را فراموش کنی

اما با گذشت زمان من بیشتر از قبل دوستت خواهم داشت

 

                                                                                                                                              

  

 

 

Sometimes it’s hard to love someone because you’re so afraid of losing them.

 

گاهی اوقات دوست داشتن کسی سخت است

از ترس اینکه که مبادا از دستش بدهی

 

 

if it’s wrong to love you, then my heart just wont let me be right

اگر دوست داشتن تو اشتباه است

قلبم هرگز نمی گذارد از این اشتباه در بیایم

 

 

 

 

 
سهراب سپهری

زیباترین قسم سهراب سپهری:

نه تو می مانی و نه اندوه


و نه هیچیک از مردم این آبادی ...

به حباب نگران لب یک رود قسم


و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت


غصه هم می گذرد ...


آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند ...

لحظه ها عریانند


به تن لحظه ی خود


جامه ی اندوه مپوشان ... هرگـز ...

 
جملات ارزنده

 


هیچ کس در لحظه های تنهایی ، تنها نیست . شیطان زانو به زانوی او نشسته است .


اگر شیطان نبود ، آدم ، آدم نمی شد.

شیطان پس از شش هزار سال عبادت ، صندلی آسمانی اش را از دست داد. صندلی های زمینی چه قدر معتبرند ؟


شیطان اهل محکم کاری است ، تا بر قلب ها قفل نزند ، بیرون نمی رود .

اگر ما نبودیم شیطان هنوز آسمان نشین بود .شیطان را ما بیچاره کرده ایم !

هیچ کس به تنهایی بیهودگی ، تن نمی دهد مگر آن که شیطان همنشین خلوت اوست .


وقتی اراده ها تعطیل می شوند ، شیطان تصمیم می گیرد و اراده می راند .

شیطان برای ورود به سرزمین قلب ، به هیچ کس گذرنامه نشان نمی دهد .

امید «برادر» ایمان است و یأس ، «پسر» شیطان.

آن که عشق نورزد  ، به هیچ نیرزد

عشق سرمایه تهیدستان است .

هر که عاشق نیست ، لایق زندگی نیست ، تنها  عاشقان ، لذت حیات را ادراک می کنند.

طوری بمیریم که مزارمان معبد دل های عاشق باشد .

سرچشمه ی اشک عاشقان ، از ارتفاعات رازآلود ملکوت است .

تنها با لبانی که وضو دارند ، از عشق حرف بزنیم .

هشت در بهشت را یک کلید می گشاید : عشق

هنوز و همیشه عشق ، مهمترین سوژه ی زندگی است .

مطمئن باشید تنها عشق می تواند مشکل عقل را حل کنید

آن لحظه ای که عاشقانه بمیری ، زندگی متولد می شود

عاشق شدن ، عاقلانه ترین تصمیمی است که می توانیم بگیریم .

اگر شیوه ی عاشقی ندانیم ، هیچ درس به درد بخوری در زندگی نیاموخته ایم .

اگر “عاشق” نیستید لااقل عاشقان را دوست بدارید .

زندگی ، دستاویز شیطان است وقتی به ریسمان خدا چنگ نزنیم.

هر روز وقتی زندگی را از سر خط می نویسیم باید گوشه چشمی به انتهای خط داشته باشم تا کج ننویسیم.


اگر در چشم هایمان زندگی بدرخشد و در قلب هایمان زمزمه شود ، دست هایمان مسیحایی خواهد شد.

ما چه قدر دروغ زندگی می کنیم ؛ هر روز مرگ را تمرین می کنیم و به تهمت ، نام زندگی بر آن می گذاریم .


بسیاری از آدم ها ، در گم گشتگی و در چرخش کسالت بار در مدار تکرار ، چیزی به نام زندگی را متهمند .

ناخواسته هایی که در زندگی انسان اتفاق می افتند بیش از خواسته های تحقق یافته ی او هستند .

هر روز قطاری از فرصت ها در ایستگاه زندگی سوت می کشد ، دستی تکان بده .

این راست است که بعضی دروغ زندگی می کنند اما دروغ است که نمی توان راست زندگی کرد.

آرزوی رسیدن به جهان برتر است که زندگی در زمین را قابل تحمل می سازد .

وقتی از ساحل آشوب زده ی زندگی می گذری ، سعی کن کمتر به کف ها چشم بدوزی.

زندگی ، یعنی یگانه شدن بیگانه ها ، قرآن آب را حیات دانسته است و آب ، محصول یگانگی اکسیژن و هیدروژن است .

اگر اندکی به حادثه های تمام شده ی زندگی فکر کنیم . حادثه های تازه ، چندان آشوب زده مان نخواهد کرد


ساز زندگی ، تنها با زیر و بم ها کوک می شود .

وقتی دو روز مساوی داشتن «بازندگی» است ، زندگی با سال های مکرر و یکسان را چه باید نامید ؟

عارفانه زیستن ، صادقانه به دیگران پیوستن و عاشقانه رفتن «اضلاع مثلث » کمالند.

هیچ دروغی ، بزرگتر از انکار خدا نیست .

وقتی گوش ها به «دروغ» عادت کنند ، زبان ها به «فریب» ، تن خواهند داد.

آینه ها دروغ نمی گویند ، ما خیلی زودتر از تقویم ها ، کهنه می شویم .

تعارف ها ، دروغ های متعارف زندگی ما هستند .

راه حل مشکلات جهانی ، جدایی «دروغ» و «سیاست» و پیوند دین و سیاست است .

لازمه ی سیاست ، دروغ گفتن نیست . لازمه ی دروغ گفتن ، سیاست کاری است .

سیاست ، دروغ نیست . اما دروغ ، رایج ترین سکه ی بازار سیاست است .

دروغ همیشه «گفتنی » نیست ، گاه «زیستنی» است ، بعضی ها یک عمر دروغ زندگی می کنند.

یکی از دروغ های هر روزه ، ستون تسلیت روزنامه هاست که در آن جا همه می نویسند : پس از تو اشک و غم ، روز و شب با من است . پس

انفجار این همه قهقهه در زمین از کیست ؟

چشم ها دروغ نمی گویند  ، ما «دیده ها» را غلط تفسیر می کنیم.

انسان ، این کوچک بزرگ ، وقتی با زمین قهر می کند ، با خدا آشتی کرده است . وقتی به خاک رو می کند فرشتگان به او پشت می کنند.

بالا رفتن قیمت طلا ، گواه ارزان شدن بهای انسان است.

هر چه انسان در سطح ، خود را می گستراند ، قبرستان قلب های مرده ، گسترده می شود .

روان شناسی ، بیش و پیش از آنکه انسان را تحلیل کند ، تجزیه می کند .

فرصت فروشان ، زیان کارترین انسان هایند ، دیگران کالا می بازند و اینان هستی.

هر که در جهان نمی گنجد  ،انسان است .

زمین برای انسان است اما انسان برای زمین نیست.

هر کس غریب عالم خاک شد ، آشنای عالم پاک می شود .

 
وبلاگمو عشق است !

 

عجب وبلاگی ، دم ادمینش گرم

.

.

.

.

.

دکتر شریعتی پس از خواندن این وبلاگ

 

 
ضدحال

 

دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم؟
پسر: آره عزیز دلم
دختر: منتظرم میمونی؟
پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند
پسر: منتظرت میمونم عشقم
... ... دختر: خیلی دوستت دارم
پسر: عاشقتم عزیزم

بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت هوشیاری خود را به دست می آورد
به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد
پرستار: آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی
دختر: ولی اون کجاست؟ گفت که منتظرم میمونه به همین راحتی گذاشت و رفت
پرستار: در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده؟
دختر: بی درنگ که یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد: آخه چرا؟؟؟؟؟؟ چرا به من کسی چیزی نگفته بود
و بی امان گریه میکرد
پرستار: شوخی کردم بابا !
رفته دستشویی الان میاد!!!

عکس العمل من پس از خواندن این مطلب

 

 
ایا میدانید ؟


آیا می دانید : اگر سر پرگار گیج برود بیضی می‌کشد!؟





آیا می دانید : جاده چالوس از خود چالوس معروف تره!؟



آیا می دانید : نه کوه به کوه می رسه ، نه آدم به آدم !؟



آیا می دانید : ته خیار سرشار از ویتامین حقیقت است ؟



آیا می دانید : روغن مار 100% گیاهی به فروش میرسد !؟



آیا می دانید : اگر تانک رو تو دنده روشن کنین، شلیک میکنه!؟



آیا می دانید : ته بستنی قیفی میهن تکه ای از بهشت است !؟



آیا می دانید : واژه “آی کیو” مخفف عبارت “اینترنشنال کودن” میباشد!؟



آیا می دانید : اگر هندزفری رو اتو هم بکشیم بعد دو دقیقه گره می خوره!؟



آیا می دانید : شبی که قهر کنی و شام نخوری درازترین شب سال است!؟



آیا می دانید : این روزا خریدن آدما راحت تر از خریدن گوشت و مرغ و برنجِ !؟



آیا می دانید : 1 هفته رژیم حرفه ای شما با 1 ساعت پرخوری بر می گرده !؟



آیا می دانید : دکمه آسانسورو پشت هم تند تند بزنی‌ آسانسور زودتر نمیاد!؟



آیا می دانید : فقط یه ایرانی میتونه هرچی افتاد زمین با فوت ضدعفونی کنه!؟



آیا می دانید : اگه تو مسیری هستی که ترافیک نیست ، قطعا اشتباه اومدی !؟



آیا می دانید : 6 روز اول بعد از تعطیلات آخر هفته همیشه سخت ترین روزهان !؟



آیا می دانید : از بس حقمونو خوردن که اگر بگیریمش فک میکنیم هدیه است !؟



آیا می دانید : شاترهای نون لواشی استعداد خوبی در استایل رپ خونی دارن !؟



آیا می دانید : والیبال نسخه شدیدتر بازی “نذارین بادکنک زمین بخوره” هستش !؟



آیا می دانید : تمام بانک های خصوصی ایران، نخستین بانک خصوصی ایران هستند!؟



آیا می دانید : خبرگزاری “مادر-خاله” سریع ترین و موثق ترین خبرگزاری بین فامیلیه!؟



آیا می دانید : همیشه توی تاکسی اون کسی که اون ته نشسته ، زودتر پیاده میشه!؟



آیا می دانید : لذت باز و بسته کردن در باطری کنترل از دیدن خود تلوزیون بیشتر میباشد !؟



آیا می دانید : دقیقا همون مسیجی ارسال نمی شه که 20 دقیقه طول کشیده تایپش کنی !؟



آیا می دانید : در خانه ما شام به اندازه ای درست میشود که فردا ظهر هم ادامه اش رو بخوریم !؟



آیا می دانید : اگه دکمه صدای تلفونو بعد از رسیدن به حد اکثر ده بار بزنی صداش بیشتر نمیشه!؟



آیا می دانید : در ایران هنگام رد شدن از خیابان های یک طرفه اگر به دو طرف نگاه نکنید می میرید !؟



آیا می دانید : یادگاری های روی دیوار و صندلی کلاس های دانشگاه آموزنده تر از حرف های استاده !؟



آیا می دانید : انسان ها به جز کودکِ درون یک عدد خر درون دارند که گاهی زمام امور را به دست می‌گیرد !؟



آیا می دانید : یه گند کاری هایی هست اینقد ضایعه که برا خودتم نمیتونی تعریف کنی چه برسه به دیگران!؟



آیا می دانید : با این کارتی که داری به جای گرفتن پول نقد هیچ غلط دیگری نمیتوانید بکنید چون توش پول ندارید!؟



آیا می دانید : با حذف جمله “خب دیگه چه خبر” از زبان پارسی ارزش سهام مخابرات با کاهش ۸۰ درصدی مواجه میشود!؟



آیا می دانید : برنامه نویس کسی است که مشکلی که از وجودش بی خبر بودید را به روشی که شما نمی‌دونید حل می‌کند!؟



آیا می دانید : احتمال دیده شدن اشخاص محترم در حالتی که شما انگشتت تا مچ تو دماغته به مراتب بیشتر از وقت های عادی میباشد !؟



آیا می دانید : کسانی که در روز 11 ساعت پشت میز می‌نشینند نسبت به کسانی که 8 ساعت پشت میز می‌نشینند، 3 ساعت بیشتر پشت میز می‌نشینند !؟

 
گلایـه دكتر شریـعتی از خـدا و جـواب سهراب سپـهری




گلایه ای از خدا، منتسب به دكتر علی شریعتی







خدایا کفر نمیگویم،

پریشانم،

چه میخواهی تو از جانم؟!

مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.



خداوندا!

اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی

لباس فقر پوشی

غرورت را برای تکه نانی

به زیر پای نامردان بیاندازی

و شب آهسته و خسته

تهی دست و زبان بسته

به سوی خانه باز آیی

زمین و آسمان را کفر میگویی

نمیگویی؟!



خداوندا!

اگر در روز گرما خیز تابستان

تنت بر سایه ی دیوار بگشایی

لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری

و قدری آن طرفتر

عمارتهای مرمرین بینی

و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد

زمین و آسمان را کفر میگویی

نمیگویی؟!



خداوندا!

اگر روزی بشر گردی

ز حال بندگانت با خبر گردی

پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.



خداوندا تو مسئولی.

خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن

در این دنیا چه دشوار است،

چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است …





و این هم جواب سهراب سپهری از زبان خدا







منم زیبا

که زیبا بنده ام را دوست میدارم

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان

رهایت من نخواهم کرد

رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود

تو غیر از من چه میجویی؟

تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟

تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم

تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن

که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم

طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت

که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که

وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد

تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم

که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت

وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم

مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟

هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تو را از درگهم راندم؟

که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!

آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را

این منم پروردگار مهربانت

خالقت

اینک صدایم کن مرا.



با قطره ی اشکی

به پیش آور دو دست خالی خود را

با زبان بسته ات کاری ندارم

لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم

غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟

بگو جز من کس دیگر نمیفهمد

به نجوایی صدایم کن.



بدان آغوش من باز است

قسم بر عاشقان پاک با ایمان

قسم بر اسبهای خسته در میدان

تو را در بهترین اوقات آوردم

قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من

قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور

قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد

برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو

تمام گامهای مانده اش با من

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان،

رهایت من نخواهم کرد.



 
چقدر خوبه مثبت دیدن…

چندین سال قبل برای تحصیل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ایالات متحده شده بودم،



سه چهار ماه از شروع سال تحصیلی گذشته بود که یک کار گروهی برای دانشجویان تعیین شد که



در گروه های پنج شش نفری با برنامه زمانی مشخصی باید انجام میشد.



دقیقا یادمه از دختر آمریکایی که درست توی نیمکت بغلیم مینشست و اسمش کاترینا بود پرسیدم که برای این کار

 

گروهی تصمیمش چیه؟



گفت اول باید برنامه زمانی رو ببینه، ظاهرا برنامه دست یکی از دانشجوها به اسم فیلیپ بود.



پرسیدم فیلیپ رو میشناسی؟



کاترینا گفت آره، همون پسری که موهای بلوند قشنگی داره و ردیف جلو میشینه!



گفتم نمیدونم کیو میگی!

گفت …



همون پسر خوش تیپ که معمولا پیراهن و شلوار روشن شیکی تنش میکنه!



گفتم نمیدونم منظورت کیه؟



گفت همون پسری که کیف وکفشش همیشه ست هست باهم!



بازم نفهمیدم منظورش کی بود!



اونجا بود که کاترینا تون صداشو یکم پایین آورد و گفت فیلیپ دیگه، همون پسر مهربونی که روی ویلچیر میشینه…



این بار دقیقا فهمیدم کیو میگه ولی به طرز غیر قابل باوری رفتم تو فکر،



آدم چقدر باید نگاهش به اطراف مثبت باشه که بتونه از ویژگی های منفی و نقص ها چشم پوشی کنه…



چقدر خوبه مثبت دیدن…



یک لحظه خودمو جای کاترینا گذاشتم ، اگر از من در مورد فیلیپ میپرسیدن و فیلیپو میشناختم، چی میگفتم؟



حتما سریع میگفتم همون معلوله دیگه!!



وقتی نگاه کاترینا رو با دید خودم مقایسه کردم خیلی خجالت کشیدم…



شما چی فکر میکنید؟



چقد عالی میشه اگه ویژگی های مثبت افراد رو بیشتر ببینیم و بتونیم از نقص هاشون چشم پوشی کنیم”


 
از خانم ناهید نوری ...

به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال من آفرید

خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید !

برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید !

مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبیه بز و کرگدن آفرید !

به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید

تورا روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید

ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید

خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید !

وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن آفرید

برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره ، پری ، نسترن آفرید

برای من اما فقط یک نفر / "براد پیت من" را" حَسَنْ" آفرید !

برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید

به نام خدایی که سهم تو را / مساوی تر از سهم من آفرید

پاسخ دندان شکن از نادر جدیدی :

به ‌نام خداوند مردآفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین

خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین

خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسن‌الخالقین

پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین

خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین

رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین

دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین !

نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!

مرا ساده و بی‌ریا آفرید / جدا از حسادت و بی‌خشم و کین

زنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین

من ساده چیدم از آن تک‌ درخت / و دادم به او سیب چون انگبین

چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین

و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین

تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این

که زن از همان بدو پیدایش‌ات / نشسته مداوم تو را در کمین

 
از روی دلتنگی ...


سخته بگی سخته و کسی نباشه بگه چرا؟ چته؟ چی سخته؟ نترس من هستم


سخته سختیاتو تنهایی به دوش بکشی ...



سخته وقتی میدونی سختیا با بودن یکی دیگه , دیگه سختی نیست و اون نیست .


رفت


خیلی راحت رفت


صدای قلبمم نشنید صدای خورد شدنشو


شایدم چون برگای پاییزی زیر پاش بود صدا رو نشنید


شاید دلیل نشنیدنش فریاد های من بود که میگفتم نرو


شاید چون .......


شاید .......


تو بگو دلیلشو


دلیلی داری برای گفتن؟


برای رفتن . برای شکستن یه احساس . یه باوری که ترک برداشت .....


شاید ندونستن دلیلش برام بهتر باشه



شاید اگه بدونم دیگه منتظر نمونم که عقربه های ساعت بودنمو محکوم کنن


منم میرم


همونطور که از یادت رفتم


میرم تا دیگه سنگینیه بغضامو تو گلوم تحمل نکنم


تا اون همه خاطره رو به دوش نکشم . شکستم زیر این خاطره ها


میرم تا با بستن پلکام اون صورت پاکت بهم لبخند نزنه


میرم تا تو سکوتم صدات تو گوشم نپیچه


میرم تا انبوه گلای رز تو گلدون اتاقم لمس دستاتو برام یاد اوری نکنن


خداحافظ


برای همیشه


تا ابد



چقدر سخته تو چشمای کسی که قلبتو بهش دادی و به جاش یه زخم همیشگی به دلت داده ، زل بزنی و به جای

 

اینکه لبریز از نفرت بشی حس کنی هنوزم دیوونشی و دوستش داری


چقدر سخته که دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شده


چقدر سخته که تو خیالاتت ساعت ها باهاش حرف بزنی ولی وقتی دیدیش هیچی جز سلام نتونی بگی


چقدر سخته که وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه تو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوز...


 
سایه میگه ....

 

 عشق یعنی حالت خوب باشه

 

 

 
نظرشما...

از مردم دنیا سئوالی پرسیده شد و نتیجه آن بسیار جالب بود



سؤال از اين قرار بود:


نظر خودتان را راجع به كمبود غذا در ساير كشورها صادقانه بيان كنيد؟



و جالب اینکه كسي جوابي نداد

چون



در آفريقا كسي نمي دانست 'غذا' يعني چه؟



اددر آسيا كسي نمي دانست 'نظر' يعني چه؟



در اروپاي شرقي كسي نمي دانست 'صادقانه' يعني چه؟



در اروپاي غربي كسي نمي دانست 'كمبود' يعني چه؟



و در آمريكا كسي نمي دانست 'ساير كشورها' يعني چه؟

 
مطلب زیبایی از احمد شاملو

به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ...خدا فشار خونم

را گرفت، معلوم شد.که لطافتم پایین آمده.زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه

اضطراب نشان داد.آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی

سرخرگهایم را مسدود کرده بود ...و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.به

بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم.بر اثر

حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم ... فهمیدم که مشکل نزدیک

بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم!زمانی که از مشکل

شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را آنگاه که در طول روز با

من سخن می گوید نمی شنوم ...!....خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره

 رایگان داد و من به شکرانه‌اش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات

راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم :هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشمقبل از

رفتنم به محل کار یک قاشق آرامش بخورم .هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک

لیوان فروتنی بنوشم. زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم . و زمانی که به

بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم...... امیدوارم خدا نعمتهایش را بر شما

سرازیر کند: رنگین کمانی به ازای هر طوفانلبخندی به ازای هر اشکدوستی فداکار به ازای هر

مشکلنغمه ای شیرین به ازای هر آهو اجابتی نزدیک برای هر دعا سخن آخر آن كه عيب کارم

در اينجاست که من «آنچه هستم» را با «آنچه بايد باشم» اشتباه مي‌کنم! خيال مي‌کنم كه

آنچه كه بايد باشم هستم، در حالي ‌که آنچه كه هستم نبايد باشم. زنده ياد احمد شاملو

پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:, |

 
ساده باش مثل سایه

ساده که میشوی

همه چیز خوب میشود


خودت

غمت

مشکلت

غصه ات

هوای شهرت

آدمهای اطرافت

حتی دشمنت



یک آدم ساده که باشی

برایت فرقی نمیکند که تجمل چیست

که قیمت تویوتا لندکروز چند است

فلان بنز آخرین مدل ، چند ایربگ دارد


مهم نیست

نیاوران کجاست

شریعتی و پاسداران و فرشته و الهیه

کدام حوالی اند

رستوران چینی ها

گرانترین غذایش چیست





ساده که باشی

همیشه در جیبت شکلات پیدا میشود

همیشه لبخند بر لب داری

بر روی جدولهای کنار خیابان راه میروی

زیر باران ، دهانت را باز میکنی و قطره قطره مینوشی



آدم برفی که درست میکنی

شال گردنت را به او میبخشی





ساده که باشی

همین که بدانی بربری و لواش چند است

کفایت میکند

نیازی به غذای چینی نیست

آبگوشت هم خوب است


آدمهای ساده را دوست دارم

بوی ناب آدم میدهند

ساده كه مي‌شوي

فرمول نمي‌خواهي

ايكس تو هميشه مساوي ايگرگ توست

ساده كه مي‌شوي

درگير راديكال، انتگرال و مشتق و رياضت‌ها نيستي

هرجايي به راحتي محاسبه مي‌شي

ساده كه مي‌شوي

حجم نداري، جايي نمي‌گيري

زود به‌ياد ميايي و دير از خاطر ميروي

ساده كه مي‌شوي

كوچك مي‌شوي

توي دل هر كسي جا مي‌شوي

پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:ساده زیستن , سادگی , احساس ساده بودن , ساده زندگی کن , , |

 
هیچ وقت همیشه



هیچ وقت این دو جمله رو نگو :

١.ازت متنفرم  2.دیگه نمیخوام ببینمت

هیچ وقت با این دو نفر همصحبت نشو :

١.از خود متشکر ٢.وراج

هیچ وقت دل این دو نفر رو نشکن :

١.پدر ٢.مادر

هیچ وقت این دو تا کلمه رو نگو:

١.نمیتونم ٢.بد شانسم

هیچ وقت این دو تا کارو نکن :

١.دروغ ٢.غیبت

…هیچ وقت این دو تا جمله رو باور نکن :

١.آرامش در اعتیاد ٢.امنیت دور از خانه

همیشه این دو تا جمله رو به خاطر بسپار:

١.آرامش با یاد خدا ٢.دعای پدرو مادر

همیشه دوتا چیز و به یاد بیار:

١.دوستای گذشته رو٢.خاطرات خوبت رو

همیشه به این دو نفر گوش کن:

١.فرد با تجربه ٢.معلم خوب

همیشه به دو تا چیز دل ببند :

١.صداقت ٢.صمیمیت

پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:هیچ وقت , همیشه ,بهتر زندگی کن , خوشبختی, |

 
نکاتی برای زندگی بهتر ...

• آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلكه دشواری رسیدن به سهولت است



• وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملكرد خود فكر می كنند، نه رفتار و عملكرد شما



• سخت كوشی هرگز كسی را نكشته است، نگرانی از آن است كه انسان را از بین می برد



• اگر همان كاری را انجام دهید كه همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید كه همیشه می گرفتید



• افراد موفق كارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلكه كارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند



• پیش از آنكه پاسخی بدهی با یك نفر مشورت كن ولی پیش از آنكه تصمیم بگیری با چند نفر



• كار بزرگ وجود ندارد، به شرطی كه آن را به كارهای كوچكتر تقسیم كنیم



• كارتان را آغاز كنید، توانایی انجامش بدنبال می آید



• انسان همان می شود كه اغلب به آن فكر می كند



• همواره بیاد داشته باشید آخرین كلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد



• تنها راهی كه به شكست می انجامد، تلاش نكردن است



• دشوارترین قدم، همان قدم اول است



• عمر شما از زمانی شروع می شود كه اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید



• آفتاب به گیاهی حرارت می دهد كه سر از خاك بیرون آورده باشد



• وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است كه شما چیز زیادی از آن نخواسته اید



• در اندیشه آنچه كرده ای مباش، در اندیشه آنچه نكرده ای باش



• امروز، اولین روز از بقیة عمر شماست



• برای كسی كه آهسته و پیوسته می رود، هیچ راهی دور نیست



• امید، درمانی است كه شفا نمی دهد، ولی كمك می كند تا درد را تحمل كنیم



• بجای آنكه به تاریكی لعنت فرستید، یك شمع روشن كنید



• آنچه شما درباره خود فكر می كنید، بسیار مهمتر از اندیشه هایی است كه دیگران درباره شما دارند



• هركس، آنچه را كه دلش خواست بگوید، آنچه را كه دلش نمی خواهد می شنود



• اگر هرروز راهت را عوض كنی، هرگز به مقصد نخواهی رسید



• صاحب اراده، فقط پیش مرگ زانو می زند، وآن هم در تمام عمر، بیش از یك مرتبه نیست



• وقتی شخصی گمان كرد كه دیگر احتیاجی به پیشرفت ندارد، باید تابوت خود را آماده كند



• كسانی كه در انتظار زمان نشسته اند، آنرا از دست خواهند داد



• كسی كه در آفتاب زحمت كشیده، حق دارد در سایه استراحت كند



• بهتر است دوباره سئوال كنی، تا اینكه یكبار راه را اشتباه بروی



• آنقدر شكست خوردن را تجربه كنید تا راه شكست دادن را بیاموزید



• اگر خود را برای آینده آماده نسازید، بزودی متوجه خواهید شد كه متعلق به گذشته هستید



• خودتان را به زحمت نیندازید كه از معاصران یا پیشینیان بهتر گردید، سعی كنید از خودتان بهتر شوید



• خداوند به هر پرنده ای دانه ای می دهد، ولی آن را داخل لانه اش نمی اندازد



• درباره درخت، بر اساس میوه اش قضاوت كنید، نه بر اساس برگهایش



• انسان هیچ وقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمی زند كه خیال می كند دیگران را فریب داده است



• كسی كه دوبار از روی یك سنگ بلغزد، شایسته است كه هر دو پایش بشكند



• هركه با بدان نشیند، اگر طبیعت ایشان را هم نگیرد، به طریقت ایشان متهم گردد



• كسی كه به امید شانس نشسته باشد، سالها قبل مرده است



• اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت



• اینكه ما گمان می كنیم بعضی چیزها محال است، بیشتر برای آن است كه برای خود عذری آورده باشی


پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:نکات اکوزنده , نکات زندگی , زندگی بهتر , باز هم زندگی, |

 
عاشق ؟؟؟؟

قایقت می شوم

قایقت میشوم

بادبانم باش

بگذار هرچه حرف پشت مان می زنند مردم

باد هوا شود

دورترمان کند !

.

.

.

ﺁﻏـــــــﻮﺵ ﮐﺴـــﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳـــﺖ ﺩارم

ﮐـــﻪ ﺑـــﻮﯼ “ﺑـــــﯽ ﮐﺴـــﯽ” ﺑﺪﻫﺪ

ﻧــﻪ ﺑــــﻮﯼ

“ﻫــــﺮﮐﺴـــﯽ’

.

.

.

معجزه اون اسمسیِ که میتونه حال تورو تو یه ثانیه عوض کنه ^_^

.

.

.

اگر احساسم را هم خواستی بخری ، به روی بسته اش دقت کن …

نه قیمت دارد ، نه تاریخ انقضاء

برعکس احساسات تو

که بارکد دارد !

حساب شده ی حساب شده !

.

.

.

دلم لک میزنه واست زمانی که ازم دوری

ولی در خاطرم هستی دیگه اینجاشو مجبوری . . . !

.

.

.

با یاد تو این ستاره ها رنگی بود

این دفتر خاطرات من سنگی بود

از درس کلاس عاشقی سهمم باز

یک زنگ فقط دوری و دلتنگی بود

.

.

.

هم چنان چشم به چشمان تو دارم ای دوست

گوشه چشمی بنما بر دل زارم ای دوست

هر شبم نقش تو ماه شب چشمان من است

روزها در شب هجرت بشمارم ای دوست

.

.

.

لحظه ای در گذر از خاطره ها

ناخودآگاه دلم یاد تو کرد

خنده آمد به لبم شاد شدم

گویی از قید غم آزاد شدم

هر کجا هستی دوست ، دست حق همراهت

.

.

.

همه کارهایت را بخشیدم

جز آن تردید آخر هنگام رفتنت

که هنوز مرا به برگشتنت امیدوار نگه داشته

ما بهم نمیرسیم

اما بهترین غریبه ات می مانم

که تو را

همیشه دوست خواهد داشت

.

.

.

مانده ام سکوتت را جواب ابلهان بدانم ! یا علامت رضایت

وقتی بهت میگویم دوستت دارم …

.

.

.

وآن نازنین کجاست که یادم نمیکند / صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند

یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست / امشب به یاد کیست که یادم نمیکند .

.

.

.

اگه یه روز دلمو شکستی “فدای سرت”

فقط کفش بپوش که شکسته هاش تو پات نره …

.

.

.

هرگز منتِ احساسی رو نکش که به زور داره برات خرج میشه…

.

.

.

شنیده بودم “پا” ، “قلب دوم” است …

اماباور نداشتم !

تا آن زمان که فهمیدم

وقتی دل ماندن ندارم

پای ایستادن هم نیست !

.

.

.

من «خاطرت» را می خواستم؛

نه «خاطره ات» را…!

.

.

.

خدایا

‏”تنها‏” نگذار …

دلی را که هیچکس

‏”دردش‏” را نمیفهمد

.

.

.

گاهی آنکه سراغی از تو نمی گیرد

دلتنگترین برای دیدن توست و از شکاف چشمانش به نبودنت خیره می شود ،

همیشه آنکه تو او را نمی بینی نامهربان نیست …

.

.

.

هوا را هر چقدر نفس بکشی باز هم برای کشیدنش بال بال میزنی

مثل تو

هر چقدر که باشی ، باز هم باید باشی

می فهمی چه میگویم ؟

بودنت مهم است !

.

.

.


هزار بار آمدم خطت بزنم از قلبم

خود خودت را

یادت را

اسمت را

اما …

فقط قلبم پر شد از خط خطی های عاشقانه !

.

.

.

بیچاره من…

کسی را پاشویه میکردم که ازتب دیگری میسوخت…!!

.

.

.

روزهایی که می بینمت ، نفسم می گیرد

و روزهایی که نیستی ، دلم

اما

تو باش …

تحمل اولی آسان تر است

.

.

.





دوست خوب را باید روی چشم ها گذشت

کجایى…

چشم هایم بهانه ات را گرفته اند…

.

.

.

” خداحافظی ات ” عجب خرابه ای به بار آورده!

نگاه کن… مدت هاست در تلاشند! مرا از زیر آوار تنهایی هایم بیرون کشند…

.

.

.

بیهوده نقاش بوده ام این همه سال !

به چشم هایت که میرسم ، قلم موها خیس میشوند !


رنگ ها می گریزند ، و قاب ها خالی !

تنها ، نبودن تو را …

به دیوار زندگی ام می کوبند !

.

.

.

هواشناسی هم گیج شده

از بس با هر شرایطی دلم هوایت را می کند

هوای چشمانت، هوای نگاهت ، هوای خنده هایت …

هوای درد دارد !

پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,,,, |

 
دختری از جنس احساس

بهانه هایت برای رفتن چه بچه گانه بود

چه بیقرار بودی زودتر بروی

از دلی که روزی بی اجازه وارد آن شده بودی …

من سوگوار نبودنت نیستم

من شرمسار این همه تحملم !

.

.

.

چقدر احمقانه ست

از یک قهوه ی تلخ انتظار فال شیرین داشتن …

.

.

.

ندیدی چشم غمگین و تر من

تو رفتی و نشد این باور من

به پایت می نشینم تا بیفتد

دوباره سایه ی تو بر سر من

.

.

.

هوایت چقدر آلوده شده ؟

که هر وقت به سرم زد چشمانم را سوزاند !

.

.

.

خیلی ها دلم رو شکستن ولی تو با همه فرق داری

آخه یه ضرب المثلی هست که میگه:

“کار را که کرد ، آن که تمام کرد”

.

.

.

شعر ردیف و قافیه نمیخواهد

بوی آغوش تو هر دیوانه ای را شاعر میکند …

.

.

.

.


گاهی سخت می شود …

دوستش داری و نمی داند

دوستش داری و نمی خواهد

دوستش داری و نمی آید

دوستش داری و سهم تو از بودنش

فقط تصویری است رویایی در سرزمین خیالت

دوستش داری و سهم تو

از این همه ، تنهایی است

.

.

.

آسمان نیستم که هر پرنده سهمی از من باشد

من آن پرنده ام که سهم آسمانش را از چشمان “تو” میخواهد . . .

 

پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:احساس , سایه , عاشقانه , من و تو , عاشق, عشق حقیقی , چشمان تو, |

 
مراقب باشید به لجبازی با یکی، سکه تان را در کلاه دیگری نیاندازید!!!

دو گدا در خیابانی نزدیک واتیکان کنار هم نشسته بودند. یکی صلیب گذاشته



بود و دیگری الله... مردم زیادی که از آنجا رد می شدند، به هر دو



نگاه می کردند و فقط در کلاه اونی که پشت صلیب نشسته بود پول میانداختند.



کشیشی از آنجا می گذشت، مدتی ایستاد و دید که مردم فقط به گدایی که صلیب دارد پول می دهند و هیچ کس به

گدای پشت الله چیزی نمی دهد. رفت



جلو و گفت: رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟ اینجا مرکز مذهب کاتولیک است.



پس مردم به تو که الله گذاشتی پول نمی دهند، به خصوص که درست



نشستی کنار یه گدای دیگری که صلیب دارد. در واقع از روی لجبازی هم که



باشد مردم به اون یکی پول میدهند نه تو.

 

گدای پشت الله بعد از شنیدن حرفهای کشیش رو کرد به گدای پشت صلیب

و گفت: هی "اسدالله" نگاه کن کی اومده به ما بازاریابی یاد بده؟

 
واقعیت جالب !!!

شكار ميمون زنده بخاطر چابكي و سرعت عمل جانور بسيار مشكل است. يكي از روشهاي

 شكار ميمون در آفريقا اين است كه شكارچي به محل اقامت ميمونها مي رود و بدون توجه به

آنها در سوراخ كوچكي در يك سنگ بزرگ مقداري خوراكي مي ريزد و دور مي شود ميمونهاي

گرسنه و كنجكاو دستشان را به درون سوراخ مي برند و خوراكيها را در مشت خود مي ريزند

اما دهانه سوراخ كوچكتر از آن است كه مشت ميمون از آن خارج شود. ميمون وحشت زده

مي شود و تقلا مي كند تا خسته شود اما هرگز مشت بسته خود را باز نمي كند تا رها شود.

ذهن انسان هم گاه مانند مشت بسته ميمون است،تقلا مي كند و بي تاب مي شود و روي

يك مسئله قفل مي شود در حالي كه چاره در رها كردن و آزادي از قيد و بندهاي ذهن است

 
شعر زیبای خانم فاطمه دانشی اصل

دورم زدی



من میدان تو نبودم



و تو راست کار من



آمده بودی دورم بگردی



دورم زدی



به بن بست می کشاندت



آه سردم.

 
بخند تا دنیا به روت بخنده

ديشب اينترنتم قطع شد

!رفتم يه ذره با خانواده نشستم،

باهاشون آشنا شدمبه نظر آدماى خوبى ميان





خرما کيلويي 6 تومن، شير بطري 3 هزارتومن...

!ديگه نميشه مثه پيغمبرا ساده زندگي کرد :|





من از صحنه‌ی لود شدن گوگل رو لپتاپم فیلم

بگیرم می‌تونم پناهندگی سیاسی بگیرم! والا!


اینایی که میگن ادم رو باید تو مسافرت شناخت اشتباهه

آدم رو فقط سر جلسه امتحان میشه شناخت همین و بس






بابام شطرنج گذاشته بود جلوش داشت به بچه خواهرام یاد میداد مثلا...

مثلا این سربازا شما دوتایید !

این شاهه منم و وزیر مامان بزرگتونه !

این دوتا گوشه ای ها اسمشون رخه , یکیش باباتونه یکیشم مامانتون !

این دوتا فیلا عموهاتونن , حرف حالیشون نیست همینجوری سرشونو میندازن پایین اینور اونور میرن !!!

این دوتا اسبا هم دایی هاتونن فقط میپرن و مث خر جفتک میندازن !!!







کاش وقتی یه چیز جدید به یخچال اضافه میشد واسمون یه نوتیفیکیشن میومد !







روسری اذیتت می کنه ؟

دلت می خواد وقتی قدم می زنی باد توی موهات بپیچه ؟

.وقتی کـفـتر رو کله ات خرابکاری کرد می فهمی

حجاب مصونیت است نه محدودیت

 والا به خدا


رفیقم پفک بهم تعارف کرد دوتا برداشتم

گفت خب دیگه بسه ، برگشت دستش خورد

به درخت نصفش ریخت تو جوب . ( کلید اسرار )







توی تموم زندگیم فکر میکردم هوا مجانیه .... . . . . . . .

تا اینکه یه بسته چیپس خریدم ....





آقا تجربه ثابت کرده …!

اگه بالای سرِ کتری وایستی آبش دیرتر جوش میاد !

برید کنار دورشو خلوت کنین بذارین کارشو بکنه…!!







پوست کنار ناخن از خیانت کار ترین پوستهاست

اولش فقط یه ذره گوشه ى ناخنه اما تامیکشیش تا زیرزانوت میاد پایین !






ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﻧﻢ ﻣﺰﻩ ﻗﻬﻮﻩ ﺗﺮﮎ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺑﺪﻡ

ﻻﻣﺼﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﮐﻼﺳﻪ

ﻭﻟﯽ فعلاً ﻓﻘﻂ ﻓﺮﻕ ﺷﯿﺮ ﮐﺎﮐﺎﺋﻮ ﺑﺎ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﻭ ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ





داشتیم فیلم هندی میدیدیم

سلمان خان با یه کلاش یه گردان زرهی رونابود کرد !

گفتم بابا ایناخالی بندیـــه!

بابام برگشت گفت خالی بندی اینه که راننده

سیگار میکشه ، تو بوی سیگار میـدی !

هیچی دیگه ضایع شدیم نشستیم ادامه فیلم رو نیگا کردیم








نود درصد کسايي که با خونوادشون زندگي ميکنن

موقع وب گردي يه تب اضافه باز ميزارن

که در صورت ورود ناغافل پدر و مادر ازش استفاده کنن !


 




امروز با دوستم رفتم استخر ،

آروم آروم داشتم میرفتم سمت رفیقم یهو غریق نجات سوت زد!

گفتم: چی شده ؟ من که کاری نکردم!!

گفت: افکار شومی در سر داشتی



دختره 13 سالشه استاتوس گذاشته خیلی

سخته ببینی عشقت دستاش تو دستای کس دیگس......

من 13 سالم بود پشت کمدمو به امید راه

پیدا کردن به سمت سرزمین بلفي و لي لي بيت بررسی می کردم!


 

 
جملات گران تر از گنج

خدا کنه هیچوقت “هست” های کسی نشه “بود” …

.

.

هیچ زخمی خوب نمیشه ، یا جاش میمونه یا یادش …

.

.

“زنها” تنهاییشان را گریه می کنند و “مردها” گریه هایشان را تنهایی …

.

.

مادرم …

قدمهایت را بر روی چشمانم بگذار تا چشمانم بهشت را نظاره کنند …

.

.

و روزگار چه بیرحمانه بی رضایتِ ما میگذرد و تنها این گَردِ پیری ست ، تاوان این گذران اجباری

.

.

از زندگی آموختم که به هیچ عنوان برای کسی تکرار نشوم …

.

.

مرد کسی نیست که گریه نکند !

مرد کسی است که به گریه نندازد …

.

.

 
هیچ جای دنیا امنیتی دست های پدر و مادر رو نداره !

.

.

کاش هیچوقت آرزو نمی کردم که کفش های مادرم اندازه ام شود !

.

.

کاش زندگی هم دکمه پاور داشت !

.

.

همیشه با اونی باش که باعث بشه حس کنی بهترینی …

.

.

کاش هیچوقت بزرگ نمیشدم تا برای همیشه در آغوش مادرم جا می گرفتم !

.

.

از تمام دلتنگی ها ، از اشک ها و شکایت ها که بگذریم باید اعتراف کنم مادرم که میخندد خوشبختم !

.

.

همه ی موجودات زنده بعد از مرگشون فاسد میشن و خیلی از آدما قبل از مرگشون …

.

.

موندنی با لگد نمیره ، رفتنی با خواهش نمیمونه …

.

.

آدم یک “بودن” است و انسان یک “شدن” …

.

.





کسانیکه قدر دستان نوازشگر را ندانند ، عاقبت پاهای لگدکوب را می بوسند …





.

.







شاید قانون دنیا همین باشد ، من صاحب آرزویی باشم که شیرینی تعبیرش از آن دیگریست …

.

.

.

از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی، پیر میشی …

از یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی ، میبُری …

از یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی ، زیادی ای

 
دوست داری بدونی چقدر عاشقی؟

یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیرتکراری برای

ابراز عشق ، بیان کنید؟

برخی از دانش آموزان گفتند :

با بخشیدن،عشقشان را معنا می کنند. برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را 

راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از

خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند.


در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند

داستان کوتاهی تعریف کرد: یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق

معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند.

یک ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر،تفنگ شکاری به

همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود..

رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به

طرف آنان حرکت کرد. همان

لحظه، مرد زیست شناس فریادزنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت.

بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های

مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.

داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد.

راوی اما پرسید : آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟

بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است!

راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.از پسرمان

خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود.

قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان می

دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند. پدر من در

آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه

ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.


 
بارانی

خيلي وقته ديگه بارون نزده



رنگ عشق به اين خيابون نزده



خيلي وقته ابري پرپر نشده



دل آسمون سبك تر نشده



مه سرد رو تن پنجره ها



مثل بغض توي سينه ي منه



ابر چشمام پر اشكه اي خدا



وقتشه دوباره بارون بزنه



خيلي وقته كه دلم براي تو تنگ شده



قلبم از دوري تو بد جوري دلتنگ شده



بعد تو هيچ چيزي دوست داشتني نيست



كوه غصه از دلم رفتني نيست



حرف عشق تو رو من با كي بگم؟



همه حرفها كه آخه گفتني نيست



خيلي وقته كه دلم براي تو تنگ شده



قلبم از دوري تو بدجوري دلتنگ شده

 


زرتشت میگوید:کوچک باش و عاشق که عشق می داند آیین بزرگ کردنت را , بگذار عشق خاصیت تو باشد .نه رابطه ی خاص تو با کسی! ♥ به کلبه ی درویشی من خوش اومدید ♥ از شعر های عاشقانه بگیر تا جوک همه چیز اینجا پیدا میشه ♥ فعلا بابای :) ســــایه


 

سایه

 


ابزار وبلاگ
خرید لایسنس نود32
♥یــــک دل باتــــو♥
❤ای همه ی وجود من نبود تو نبود من❤
❤مینو یعنی دشت بهشت❤(مینو جووون)
❤عکس عاشقانه و زیبا❤(شقایق جووون)
❤san niea ba-love❤
✯ ✮ ✔End world✔ ✮ ✯
NOTLOVE❤❤(محدثه جووون)
❤یـــــــــــــــــــالان❤ (عشق)
♥هـــــر چــــی دوستــــ دارمـــــ♥( زهرا جوووون )
❤سایه ی سفید❤
❤ایــــــن ماه خیــــــس ❤(ارامش جووون)
ღعاشقانه های سیناღ
❤طنز فیلم❤
❤LOVE2LOVE ❤(ناناز جووون)
❤ترول و عکس ها و مطالب خنده دار❤
آئینهـ ونوســ❤تیـر زئوســ( عاطفه جووون)
❤تنهایی ❤(فاطمه جووون)
❤طنزگو❤
❤یه چیزی هست دیگه حالا بیا❤.(نسترن جوون)
❤زیباترین عکس های باربی❤(asma جووون)
❤❤Fun(بهاره جووون)
Zire Baroon❤☂❤
❤سه تفنگدار بیکار❤
❤مگه گفتنم داره؟!! فقط خندست❤(بهار جووون)
❤واسه شما دوستای گلم❤(مهسا جووون)
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

 

 

مســـــتانه
پاییز فصل عشاق ... مبارک
من و خالقم
لطفا این مطلب را کامل بخوانید ... فقط چند دقیقه ...
بخاطر پدرم
واقعیت ..
به جای تاكید روی كیفیت های منفی زن و مرد، چرا روی نقاط مثبت آنها تاكید نكنیم؟
عاشق این ترانه هسم ــــــ
بیوگرافی حسین پناهی
به خودت بیا !!!
متن اهنگ از محسن یگانه
زیــبا برقـــص
حاضر جواب
I LOVE MY LOVE
سهراب سپهری
جملات ارزنده
وبلاگمو عشق است !
ضدحال

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی


آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 163
تعداد نظرات : 299
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


Smiling Jack Skellington

♂♥♀مِتِحَرِک سآز جوجو و شوشو♂♥♀

♥عِشـ♥ـــق حَدیث وُ عَلی♥


کد هدایت به بالا